آخرین بار سال ۹۵ دکتر رفته بودم
و با رفتن از اصفهان دیگه هیچ جوری دسترسی به این دکترم نداشتم
میخواستم نوار قلب انجام بدم مطب دکتر
و از دکتر بخوام کهی دکتر تهران به من معرفی کنه
تا جایی که بعد این همه سال یادم بود
دکتر عصرها مطب میاومد
اولین نوبت رو ساعت چهار میداد منشی ولی دکتر
از پنج مریض ویزیت میکرد
و اینکه درسته تلفنی نوبت میداد منشی
ولی فقط روز رو مشخص میکرد و دیگه تایم نوبتت بستگی
به این داره که کی اول میرسه
یکشنبه هفته قبل زنگ زدم مطب
شماره مطب رو خداروشکر تو گوشی قبلیم داشتم
منشی برای دوشنبه این هفته نوبت داد
یعنی حدود نه روز بعد
گفت ساعت چهار اینجا باش
هی میپرسید باتری داری؟؟؟
این دکتر فوق تخصص آریتمیداره
دوستهای قدیمیشاید یادشون باشه
سال ۹۴ من درگیری بیماری قدیمیشدم
چند بار دکتر رفتم و دکتر عوض کردم تا بالاخره این دکتر رو پیدا کردم
بقیه که فقط الکی اکو و تست ورزش گرفتن
و داروهایی تجویز کردن که حالم بدتر شد
سال ۹۴ شروع کردم به دارو خوردن
روزی دو تا قرص...تا حدود یک سال و نیم بعد
البته نظر دکتر این بود که عمل کنم
که قبول نکردم و با دارو سر کردم
خیلی طول کشید تا حالم بهتر بشه..دفعه قبل تر!! سال ۸۳ با قرص خوب شده بودم
امید داشتم این بار هم با قرص خوب بشم
امروز که رفتم دکتر و منتظر شدم که برم داخل
کلی اون روزها یادم افتاد
اون زمان با آقای همکار تازه آشنا شده بودم
به خانم ع زنگ میزدم
خانم ع به من گفته بود که با دارو حالت خوب میشه
و عمل نیاز نداری
خداروشکر این حرفش درست بود:)))
آها یاد اون دکتر هم افتادم که شمارش رو نوشت رو دفترچه بیمه من!!
همون که دوست خانوادگی خاله دومیاینا بود
الان فکر میکنم چقدر اون زمان من آروم بودم:)))
به قول بعضیها!! خانم بودم
ولی من میگم این خانمینیست
اینکهی نفر شرایط و زمان و جایگاهش رو فراموش کنه
و گستاخی کنه ...رو نه با عصبانیت و بی ادبی
بلکه بای جواب درست و دندان شکن باید پاسخ داد
درواقع سکوت اون زمان من نشون میده
چقدر در این مورد کسب مهارتم ضعیف بوده
به هر حال گذشت و تجربه شد
من قبل چهار رسیدم مطب
سه نفر قبل من رسیده بودن
نوار قلب دادم
عذاب الیم بود:))
دلم میخواست بعدشی شیشه الکل خالی کنم روی تمام تنم و لباسهام
فقط دستکشم رو عوض کردم
به خودم هی میگفتم طاقت بیار:))))
دکتر پنج اومد
مطب هم در حال انفجار
البته که به همه ما تلفنی گفته بود بدون ماسک و دستکش کسی رو راه نمیده
ولی خوب همه کلافه شده بودیم... با ماسک.... اون همه انتظار
من پنج و نیم رفتم داخل
خداروشکر نوار قلبم خوب بود
دکتر معاینه کرد و گفت مشکلی نیست
ی دکتر تهران معرفی کرد و از من خواست هر شش ماهی بار ویزیت بشم
به قول مامان.... بهی بعد همه اینها
آفرین به قلبت که سالم مونده:))
پ.ن: خیلی از تاریخ چکاب سونو کبدم گذشته
ولی خیلی اذیت شدم تو مطلب دکتر قلب
با اینکه همه ماسک داشتن و دستکش
بین صندلیها فاصله بود
ولی اصلا دلم نمیخواد دوباره تکرار بشه
پ.ن: بای نوبت دهی درست و سر تایم اومدن دکتر میشد
از جمع شدن این تعداد بیمار قلبی و مسن
تو این روزهای پر خطر جلوگیری کرد
پ.ن: اون زمان که با مرحوم آشنا شدم
پیش خودم فکر میکردم اووووووه حالا مریضی من چقدر خطرناکه!!!
نگو بقیه مریضی از نوع روحی و روانی بسیار دارن!!!
و این بیماریهای جسمیدر مقابلش هیچه