۱- یکی از کاکتوسها گل کرده
صبحها گلها باز میشن و عصرها بسته
گلهای صورتی
من عاشق گلهای کوچولوی کاکتوسها هستم
همیشه وقت خرید بین تمام گلها میگردم و کاکتوسی رو انتخاب میکنم
که غنچههای ریز و کوچولو داشته باشه
ناگفته نماند!!! که حسابی هم زخمیمیشم و خار میره تو دستم
چند روز بعد غنچهها باز میشن و با خودشون کلی حس خوب میپاشن تو خونه
۲- اگر از من بپرسن که بابا چه ویژگی مثبت خوبی داره؟
میتونم کلی ویژگی عالی رو پشت سر هم بگم
اما اگر بپرسن کدوم ویژگی اخلاقی بابا رو بیشتر دوست دارم؟
میگم ....اینکه بابا هر کاری رو قبل از اینکه بگی انجام میده
اگر قرار باشه بابا برای من کاری انجام بده
قبل از اینکه بگم ...بابا انجام داده
یا حتی اگر شرایط طوری بوده که باید خواستم رو بگم تا بابا متوجه بشه
همون لحظه به بهترین شکل ممکن جواب داده و در کمترین زمان برام انجام داده
ی جوری که میتونم بگم بابام هیچ وقت ( این هیچ وقت خیلی برای من مهمه)
کاری رو برای من دیر انجام نداده و همیشه از هر کاری که بابا برام انجام داده
لذت بردم...
دو روز گذشته بابا واقعا در حق من لطف کرد
میگم لطف...چون بیشتر از حد توانش برام انجام داد
پدر ...مادرها تای جایی و حدی میتونن حتی بچههای خودشون رو ساپورت عاطفی کنن..به هر حال اونای نسل متفاوت هستن...اندازه ما سرشون تو گوشی و اینترنت نبوده ...خیلی سخته که از دید ما به زندگی نگاه کنن
اگر این کارو میکنن...اگر بیشتر از حد توانایی و صبرشون...برای ما صرف میکنن
واقعا میشه لطف از نظر من
همهی حرفم اینه بابا خیلی قشنگبلده محبت کنه
و این خیلی قشنگرو پدر مادرش به بابا یاد دادن
یعنی این خیلی قشنگرو بابا تو زندگیش تجربه کرده
حس کرده
ی بار الهه اون زمان که با مرحوم مشکل داشتم
میگفت مرحوم واقعا به تو محبت داره و مشخصه که دوستت داره
الان که بعد دو سال به حرف الهه دوباره فکر میکنم
نظرم اینه که جنس محبتها فرق داره
بابا منو بد جور!!! عادت داده به محبت به موقع
خمیر شخصیت من اینجوری شکل گرفته
۳-امید عکسی خونه برام فرستاده
حالا که دیگه دخترک با امید زندگی میکنه
پدر و دختر به فکر عوض کردن خونه افتادن
میگه بذار خودم بگم کجای خونه رو بیشتر دوست داشتی
بالکن و پنجرهها